سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
کـــــلام نـــو
حقیر افتخار سربازی امام زمان علیه السلام بر دوشم هست. طلبه ی ناچیزی هستم و هدفم بیان معارف ناب اسلامی و شبهه زادیی است.
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 32
بازدید دیروز : 15
کل بازدید : 505927
کل یادداشتها ها : 99
خبر مایه


امام صادق(ع) فرمودند:

خداوند ار مومنی که نسبت به برادر مومن خود نیت سوئی داشته باشد هیچ عملی را نمی پذیرد. کافی ج 2 ص 361

************************************************************************************************

بهترین آرزو

ربیعه پسر کعب مى گوید:روزى پیغمبر خدا صلى الله علیه و آله به من فرمود:ربیعه ! هفت سال مرا خدمت کردى ، آیا از من پاداش نمى خواهى ؟من عرض کردم :
یا رسول الله ! مهلت دهید تا فکرى در این باره بکنم
.فرداى آن روز محضر رسول خدا صلى الله علیه و آله رفتم ، فرمود:
ربیعه حاجتت را بخواه
!عرض کردم :از خدا بخواه مرا همراه شما داخل بهشت نماید.
فرمود
:این درخواست را چه کسى به تو آموخت ؟عرض کردم :
هیچ کس به من یاد نداد، لکن من فکر کردم اگر مال دنیا بخواهم که نابود شدنى است و اگر عمر طولانى و فرزندان بخواهم سرانجام آن مرگ است
.
در این وقت پیغمبر صلى الله علیه و آله ساعتى سر بزیر افکند، سپس ‍فرمود
:
این کار را انجام مى دهم ، ولى تو هم مرا با سجده هاى زیاد کمک کن و بیشتر نماز بخوان.

*************************************************************************************************

کودکى در مکتب وحى  

امام حسن علیه السلام در هفت سالگى در مجلس رسول خدا شرکت مى کرد، آیات قرآنى را مى شنید و حفظ مى کرد. وقتى محضر مادرش ‍مى آمد آنچه را که حفظ کرده بود بیان مى نمود.
امیرالمؤ منین علیه السلام به منزل که مى آمد، فاطمه علیه السلام آیه تازه اى از قرآن را براى على علیه السلام مى خواند
.
امیرالمؤ منین مى فرمود
:فاطمه جان ! این آیه را از کجا یاد گرفته اى تو که در مجلس پیامبر (صلى الله علیه و آله ) نبودى ؟
مى فرمود:پسرت حسن در مجلس بابایش یاد مى گیرد و برایم مى گوید:
روزى على علیه السلام در گوشه منزل پنهان شد امام حسن علیه السلام مانند روزهاى گذشته محضر مادرش فاطمه آمد، تا آنچه را که از آیات قرآنى شنیده بیان کند. زبانش به لکنت افتاد، نتوانست سخن بگوید، فاطمه علیه السلام از این پیشامد تعجب کرد
!
امام حسن عرض کرد
:
مادر جان ! تعجب نکن ! حتما شخص بزرگوارى سخنانم را مى شنود، گوش ‍دادن او مرا از سخن گفتن بازداشته است
.
ناگاه على علیه السلام بیرون آمد و فرزند عزیزش حسن را بغل گرفت و بوسید

************************************************************************************************

 رسول خدا (صل الله علیه و آله) فرمودند:

هیچ چیز برای ابلیس کمرشکن تر از  عالمل که در میان گروهی سر بردارد نیست

کنز العمال

************************************************************************************************

نیکان در کام آتش بدان

شخصى به نام جعفرى نقل مى کند:
حضرت ابوالحسن علیه السلام به من فرمود
:چرا تو را نزد عبدالرحمن مى بینم ؟گفتم :او دایى من است .
حضرت فرمود
:
او درباره خداوند حرفهاى نادرست مى گوید و به جسم بودن خدا قایل است . بنابراین ، یا با او همنشین باش ما را ترک کن ! یا با ما همنشین باش از او دورى کن ! زیرا هم با ما همنشین باشى ، هم با او ممکن نیست . چه اینکه او داراى عقیده فاسد است
.
عرض کردم
:
او هر چه مى خواهد بگوید وقتى که من به گفته او معتقد نباشم ، در من چه تاءثیرى مى تواند بگذارد
.
امام علیه السلام فرمود
:آیا نمى ترسى که بر او عذابى نازل شود، هر دو یکجا گرفتار شوید؟ سپس ‍حضرت داستان جوانى را تعریف کرد که خودش از پیروان موسى علیه السلام بود و پدرش از یاران فرعون و فرمود:
آن گاه که سپاه فرعون (در کنار رود نیل ) به موسى و پیروان او رسید. آن جوان از موسى جدا شد تا پدرش را نصیحت کرده به موسى ملحق نماید. اما پدرش گوش شنوا نداشت ، اندرز خیرخواهانه پسرش در او اثر نبخشید و سرسختانه به راه کج خود با فرعون ادامه داد
.
جریان را به موسى علیه السلام خبر دادند. اصحاب از حال جوان پرسیدند که آیا او اهل رحمت است یا عذاب ؟ حضرت فرمود
:
جوان مشمول رحمت الهى است چون در عقیده پدر نبود ولى هنگامى که عذاب نازل گردد، نزدیکان گناهکاران نیز گرفتار مى شوند. آتش بدى بدکاران ، خوبان را هم به کام خود فرو مى برد
.

*************************************************************************************************

در اولین دعای صحیفه سجادیه آمده است: اگر فرد یا جامعه ای خدا نشناس بود ، و نعمت خدا را نشناخت و بی جا مصرف کرد ، لخرجوا من حدود الانسانیه الی حد البهیمیه ، (از حد انسانیت به حد حیوانیت خارج می شود)  معلوم می شود فصل مقوم انسان حمد خداست ، دیگران اگر خواستند انسان را معنی کنند می گویند: الانسان حیوان ناطق ، یعنی زنده ای که حرف می زند ، حیوانات دیگر زنده اند و حرف نمی زنند ، انسان زنده ایست که سخن می گوید. اما وقتی به دعای صحیفه سجادیه مراجعه می کنید می بینید ، امام سجاد می گوید : انسان حی حمید است ، یعنی زند? ستایشگر ، آن زنده ای که خدا را ثناء بگوید و اگر کسی خدا را حمد نکرد و حامد نبود و اهل شکر و ثناء نبود او حیوان است.

از بیانات بزرگ مرد اسلام حضرت آیت الله جوادی آملی

*************************************************************************************************

گروهی در مقابل علی (علیه السلام) ایشان را ستودند ، امام به درگاه الهی عرضه اشت:

 بار الها تو مرا بهتر از خودم می شناسی و من خودم را بهتر از آنان ، خدایا ما را بهتر از چیزی که گمان می کنند قرار ه و آنچه را نمی دانند بر ما ببخشای.

 نهج ابلاغه حکمت 100

 ************************************************************************************************ 

کلوخ ‌انداز را پاداش سنگ است

روزى ابوحنیفه - پیشواى حنفى ها - با مومن طاق (صحابه مخلص امام صادق علیه السلام ) ملاقات کرد، پرسید:
شما (شیعیان ) به رجعت اعتقاد داشته و آن را مسلم مى دانید؟

مومن طاق گفت : آرى !
ابوحنیفه گفت
:
پس اکنون هزار درهم نقره به من قرض بده وقتى که به این جهان بازگشتم هزار دینار (طلا) به تو مى دهم . مومن طاق گفت : به یک شرط مى دهم که شخصى ضامن شود که تو هنگام بازگشت به صورت انسان خواهى بود، نه به صورت خوک . چه اینکه هرکس متناسب اعمالش ظاهر خواهد شد و من مى ترسم تو روز رجعت در قیافه خوک باشى و من نتوانم طلب خود را وصول نمایم

************************************************************************************************

ابوحنیفه در محضر امام کاظم علیه السلام

ابوحنیفه مى گوید:
من خدمت حضرت صادق علیه السلام رسیدم تا چند مساءله بپرسم . گفتند
:
حضرت خوابیده است . منتظر نشستم تا بیدار شود، در این وقت پسر بچه پنج یا شش ساله اى را که بسیار خوش سیما و باوقار و زیبا بود، دیدم ، پرسیدم
:
این پسر بچه کیست ؟
گفتند:موسى بن جعفر علیه السلام است .عرض کردم :
-
فرزند رسول خدا! نظر شما درباره گناهان بندگان چیست و از که سر مى زند؟

چهار زانو نشست و دست راست را روى دست چپش گذاشت و فرمود:
-
ابوحنیفه ! سؤ ال کردى اکنون جوابش را بشنو! آن گاه که شنیدى و یاد گرفتى عمل کن
!
گناهان بندگان از سه حال خارج نیست
:
1. یا خداوند به تنهایى این گناهان را انجام مى دهد
.
2. یا خدا و بنده هر دو انجام مى دهند
.
3. یا فقط بنده انجام مى دهد
.
اگر خداوند به تنهایى انجام مى دهد پس چرا بنده اش را کیفر مى دهد بر کارى که انجام نداده است . با این که خداوند عادل و رحیم و حکیم است
.
و اگر خدا و بنده هر دو با هم هستند،

چرا شریک قوى شریک ضعیف خود را مجازات مى کند در خصوص کارى که خودش شرکت داشته و کمکش نموده است .
سپس فرمود
:
-
ابوحنیفه آن دو صورت که محال است
.
ابوحنیفه : بلى ! صحیح است
.
فرمود
:
-
بنابراین ، فقط یک صورت باقى مى ماند و آن اینکه بنده به تنهایى گناهان را انجام مى دهد و به تنهایى مسؤ ول اعمال خود مى باشد.

*************************************************************************************************

پنج سفارش از رسول خدا(ص )

مردى به نام (ابو ایوب انصارى ) محضر پیغمبر صلى الله علیه و آله رسید و عرض کرد:
یا رسول الله ! به من وصیتى فرما که مختصر و کوتاه باشد تا آن را به خاطر سپرده ، عمل کنم
.
پیغمبر فرمود
:
پنج چیز را به تو سفارش مى کنم
:
1. از آنچه در دست مردم است ناامید باش ! چه این که ، براستى آن عین بى نیازى است
.
2. از طمع پرهیز کن ! زیرا طمع فقر حاضر است
.
3. نمازت را چنان بخوان که گویا آخرین نماز تو است و زنده نخواهى ماند تا نماز بعدى را بخوانى
.
4. بپرهیز از انجام کارى که بعدا به ناچار از آن پوزش طلبى
.
5. براى برادرت همان چیزى را دوست بدار که براى خودت دوست دارى

*************************************************************************************************

داستانی جالب درباره بهلول

 دوستان عزیز مقام ابوحنیفه درنزد سنی ها بقدری والا هست که هنگام آوردن نامش باید وضو داشته باشند حال در این داستان گوشه ای کوچک از جهالت او و درایت بهلول که ازشاگردان امام جعفر صادق (ع) بود را برایتان می گذارم .

 مجادله بهلول با ابو حنیفه

روزى بهلول از در خانه ابوحنیفه مى گذشت . شنید با شاگردان خود مى گوید: امام صادق علیه السلام سه مطلب مى گوید که من آنرا نمى پسندم .
اول آنکه شیطان به آتش دوزخ عذاب خواهد شد، در حالى که خداوند شیطان را از آتش آفرید. چگونه ممکن است آتش بوسیله آتش بسوزد و عذاب شود.
دوم اینکه خدا را نمى توان دید. چگونه ممکن است چیزى موجود باشد و دیده نشود.
سوم : انسان فاعل فعل خویش است و حال آنکه نصوص بر خلاف آنست .
هنگامى که بهلول این سخنان را شنید، کلوخى برداشت و به سوى او پرتاب کرد.
شاگردانش بهلول را گرفتند و نزد خلیفه بردند.
بهلول گفت : از من چه شکایتى دارى ؟ من که کارى انجام نداده ام .
گفت : تو کلوخى بر پیشانى من زدى و سر مرا به درد آوردى .
بهلول : درد کجاست ؟ آن را به من نشان بده .
ابوحنیفه: درد را نمى توان دید.
بهلول : اولاً تو خود گفتى آنچه را نتوان دید موجود نیست .
ثانیاً اینکه گفتى سرت بر اثر اصابت کلوخ درد آمده ، دروغ مى گوئى . زیرا تو معتقدى شیطان به آتش نمى سوزد. زیرا او از جنس آتش ‍است . پس تو نیز که از جنس خاکى و از خاک آفریده شده اى ، نباید از خاک و کلوخ معذب شوى .
ثالثا تو گفتى انسان فاعل فعل خود نیست ، پس تو چه شکایتى از من دارى ؟ و چرا ادعاء قصاص مى کنى ؟

 

*************************************************************************************************

«خدایا چگونه تو را فراموش کنم در صورتی که تو همیشه مرا در نظر داری و چگونه از تو غافل گردم در حالی که پیوسته مراقب حالم هستی»

مناجات الراجین للامام السجاد (علیه السلام)

*************************************************************************************************

 قال رسول الله(صل الله علیه و آله و سلم) :

من کانت همته اکله کانت قیمته ما اکله

مجموعه ورام جلد 1 صفحه 4

« هر که همتش خوردن باشد ارزش او به اندازه چیزی است است که خورده »

یکی از علمای ربانی حاضر« حفظه الله» در این مضمون می فرمودند:

کسی که کارش خوردن است و پر خوری می کند هیچ وقت به جایی نخوهد رسید . کارش دور زدن میان آشپزخانه ودستشویی می شود ، انسان پر خور پیشرفتی ندارد. بنابراین هر که می خواهد درس بخواند کم بخورد . هر که می خواهد سالم باشد کم بخورد

*************************************************************************************************

دوستان ضمن قبولی طاعات و عبادات لطفا نظرات سازنده خود را از بنده دریغ نفرمایید.


  
+ همراهان عزیز در ایام فاطمیه بنده را هم دعا کنید نیازمند دعاهای شما هستم


+ با سلام خدمت سروران گرانقدر وبلاگ کلام نو به روز شد . در انتظار نظرات سازنده شما ...


+ نعمت های بهشتی سراسر لذت است


+ با سلام خدمت سروران گران قدر ضمن تلیست ایام شهادت فاطمه زهرا (س) با مطلبی به عنوان فاطمه (س) معلم فرشته ها در خدمت دوستان هستم.


+ چرا دعاهاى ما مستجاب نمى شود امیرالمؤ منین على علیه السلام روز جمعه در کوفه سخنرانى زیبایى کرد، در پایان سخنرانى فرمود: دوستان بقیه جریان را در وبلاگ بنده مطالعه بفرمایید.






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ